loading...

روشنک فاضل

بازدید : 271
يکشنبه 13 تير 1400 زمان : 23:30

شاید قبول این موضوع که گاهی اوقات اشتباهات تربیتی باعث بروز رفتارهای نامناسب در کودکان شده است شما را به این فکر وا دارد که بهترین روش فرزندپروری را شناسایی کرده و با استفاده از آن به تربیت کودک تان بپردازید، در نظر گرفتن سن تربیتی برای کودکان و تغییراتی که در هر دوره در برخورد با کودک تان به وجود می آید بسیار اهمیت دارد. در این مقاله به اشتباهات تربیتی والدین پرداخته می شود که ممکن است از آن ها اطلاعی نداشته باشید.

در صورتی که کودک تان از شما سرپیچی می کند و یا رفتارهای نامناسب و ناهنجاری از خود نشان می دهد باید بیندیشید که چه اصولی در تربیت کودک خود به کار بسته اید که این چنین رفتاری دارد، باید این نکته را در نظر بگیرید که کودکان به توجه و جهت گیری منظمی نیاز دارند، بسیاری از والدین در تربیت فرزندشان به طور ناخواسته اشتباهاتی را انجام می دهند و از این طریق آسیب های رفتاری و اخلاقی به فرزندشان وارد می کنند در صورتی که شما با این اشتباهات آشنا باشید تا حدودی می توانید از به وجود آمدن آن ها جلوگیری کنید، در ادامه این مقاله مهم ترین و رایج ترین اشتباهات تربیتی والدین را بیان می کنیم.

اولین اشتباه تربیتی والدین، تهدید کردن کودک

در صورتی که به طور مداوم کودک تان را تهدید کنید در ناخودآگاه او استرس نهفته ای را ایجاد می کنید.

زمانی که کودک تان را تهدید می کنید و عواقب کارش را به او نشان نمی دهید در این حالت کودک حرف های شما را باور نمی کند و به او این جرات و شهامت را می دهید تا بار دیگر رفتار اشتباهش را تکرار کند.

تهدید به تنبیه کودک روشی نامناسب و بدون نتیجه در کنترل و مهار رفتار کودک می باشد و در صورتی که از کودک اشتباهی سر می زند متناسب با رفتارش تنبیهی را برای او در نظر بگیرید و حتما آن را عملی کنید.

دومین اشتباه تربیتی والدین، دوگانگی در تربیت فرزند

باید با همسرتان اصول تربیتی مشترکی را در پیش گیرید و با یکدیگر هماهنگ باشید زمانی که دو روش تربیتی را در نظر بگیرید کودکتان سردرگم می شود و به احتمال زیاد بدرفتاری های او افزایش می یابد، در صورتی که شما سخت گیر هستید و همسرتان بسیار سهل گیر، تعجب نکنید اگر فرزندتان وسایلش را به زمین می ریزد، ظرف غذایش را پرت می کند و یا تکالیفش را به درستی انجام نمی دهد شما باید در مورد تربیت فرزندتان با همسرتان حرف بزنید و با یکدیگر به توافق برسید.

در این خصوص مشاوره می تواند به شما و همسرتان کمک کند تا به یک وجه مشترک برسید و سبک فرزندپروری مشخصی را برای تربیت کودک تان در نظر بگیرید. هم چنین جست و جو کردن برای رسیدن به روش مناسب می تواند مفید باشد، برای مثال آیا می دانستید که عطر زدن به کودک می تواند برای او مضر باشد؟

سومین اشتباه تربیتی والدین، رشوه دادن به کودک

رشوه دادن به کودک با شکست همراه خواهد بود، رشوه دادن روشی است که به انجام دادن کار خوب و یا انجام ندادن کار بد پاداش داده می شود، کودک با استفاده از این روش شرطی می شود که برای انجام وظایفش باید پاداش دریافت کند تا آن ها را به درستی انجام دهد، این مسئله در آینده مشکلاتی را برای او به وجود خواهد آورد، این مدل تربیتی باعث می شود که کودک برای به دست آوردن اهداف کوتاه مدت کاری را انجام دهد و به ندرت تلاش و کوشش می کند تا به اهدافش برسد.

رشوه دادن به کودک به او می فهماند که نسبت به توانایی های او شک دارید و آن ها را باور ندارید، پاداش هایی که به صورت رشوه به کودک داده می شود از نظر اخلاقی اشکالات زیادی دارد. پاداش باید بدون منظور و زمانی که از قبل اعلام نکرده اید در اختیار کودک قرار داده شود هم چنین پاداش باید نشانه قدردانی و تشکر والدین نسبت به شخصیت کودک باشد.

فحاشی کردن و داد زدن از روش های تربیتی نامناسب

اگر به کودکان القاب نامناسب مانند خنگ، کودن، احمق، بی عرضه و غیره را نسبت دهیم در این صورت کودکان دچار مشکلات عاطفی و رفتاری می شوند، کودکان نسبت به ایم مسائل بسیار حساس می باشند و در بسیاری اوقات والدین این القاب را برای نشان دادن خشم خودشان به کار می برند اما به کار بردن این اسامی کار را بدتر می کند ، شما نباید از این الفاظ استفاده کنید و بدون منظور و به شوخی به کودک تان کودن نگویید.

کودکان نیاز دارند تا امنیت روانی داشته باشند و در وهله اول باید این امنیت را برای آن ها فراهم کنید و رفتارهایی مانند فحاشی، داد و فریاد، سرزنش مداوم، لجبازی، بددهنی و مشاجره کردن امنیت روانی کودک را از بین می برد در این حالت کودک دچار اضطراب و استرس می شود و احترام بین والدین و کودک از بین می رود و این مسئله باعث می شود اقتدار کودکان از بین برود. و کودک اعتماد به نفسش را از دست بدهد.

اشتباهات تربیتی والدین، تنبیه فیزیکی کودک

هر والدی خواسته یا ناخواسته حداقل برای یک بار کودکش را کتک زده است، تنبیه بدنی آثاری دارد و درک آن چندان دشوار نمی باشد ، در صورتی که کودک به صورت مداوم کودک بخورد در برابر درد مقاوم می شود و هم چنان به رفتارهای بد خود ادامه می دهد ، چون او دیگر حساسیتی نسبت به درد تنبیه ندارد.

در صورتی که کودک مورد تنبیه بدنی و کتک زدن قرار گیرد اثرات مخربی برای او به همراه خواهد داشت و زمانی که کودک مورد تنبیه قرار گیرد حس انتقام جویی و روحیه خصمانه در او پرورش می یابد.

هر رفتاری که شما با کودکتان دارید آن ها نیز یاد می گیرند که در آینده به طور ناخودآگاه نسبت به فرزندشان همان رفتار را داشته باشند، هر ضربه ای که به فرزندتان می زنید باعث از بین رفتن رابطه صمیمی میان شما و کودکتان می شود.

تنبیه بدنی در جمع باعث می شود تا شخصیت کودکتان مورد تحقیر قرار گیرد پس بهتر است به جای تنبیه بدنی با کودک تان حرف بزنید و با آگاهی از اصول صحبت کردن با کودک او را متوجه اشتباهاتش کنید.

توجه داشته باشید که تنبیه ای که برای کودک در نظر می گیرید باید متناسب با عملکرد کودک باشد برای مثال به مدت دو ساعت از دیدن برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش او را منع کنید و یا اسباب بازی مورد علاقه اش را بدون دعوا و مشاجره برای یک روز از او بگیرید و به او اجازه ندهید تا با آن بازی کند، تنبیه کودکان باید طوری باشد تا بر روی کودک تاثیر بگذارد و باعث تحقیر کودک نشود.

اشتباهات تربیتی والدین، نشان دادن فیلم ترسناک به کودک

گاهی اوقات والدین برای این که فرزندشان شجاع بار بیاید فیلم های ترسناکی را به او نشان می دهند در صورتی که کودکان نسبت به بزرگسالان درک کمتری نسبت به واقعیت ها دارند و به همین دلیل فیلم ترسناک برای آن ها خطرناک است و تاثیر عمیقی بر روی روان آن ها می گذارد، کودک اگر فیلم ترسناک مشاهده کند از آن تقلید می کند و به همسالان خود آسیب می رساند.

بیشتر کابوس های شبانه کودکان و از خواب پریدن آن ها به خاطر مشاهده کردن فیلم های ترسناک می باشد و هنگامی که بعد از دیدن فیلم های ترسناک کودک تنها در خانه بماند به مشکلات او افزوده می شود.

در صورتی دیدن فیلم های ترسناک توسط کودکان، تخیلات هیجانی و ترسناک در او پرورش داده می شود این تخیلات باعث افزایش اضطراب و استرس در دوران کودکی و بزرگسالی می شود ، در صورتی که فرد این طور تخیلاتی داشته باشد سیستم بدن او حالت های تدافعی به خود می گیرد و انرژی بدن و ذهن به جای این که به سمت جلو برود و رشد کند درگیر حل مسائل و تعارضات ذهنی اش می شود.

والدینی که کارهای خوب کودک را نادیده می گیرند

هر کودکی نیاز دارد تا توسط والدینش مورد تشویق قرار گیرد در صورتی که شما تنها به رفتار های بد کودک تان توجه می کنید و او را مورد سرزنش قرار می دهید و برای کارهای خوب او ارزش و احترامی قائل نیستید در این حالت به احتمال زیاد کودک کارها و رفتارهای شایسته اش را از بین می برد.

به همین دلیل رفتارهایی که انتظار دارید کودک در آینده آن ها را بروز دهد مورد تشویق قرار دهید تا او آن رفتارهایش پرورش یابد و تقویت نماید و با مهربانی به کودک تان نشان دهید که چقدر رفتارهای آن ها برای شما اهمیت دارد.

باید این نکته را در نظر بگیرید که تشویق و پاداش شما نباید به صورت افراطی باشد ، هم چنین کودکان با یکدیگر تفاوت هایی دارند برخی از آن ها به محبت، در آغوش گرفتن و تشویق و لمس بدنی نیاز بیشتری دارند و برای از آن ها نیاز به کلمات محبت آمیز و تعریف و تمجید مورد تشویق قرار می گیرند شما باید نیازهای همسرتان را شناسایی کنید و قلق او را به دست آورید. تبعیض میان کودکان را در نظر بگیرید و نباید به خاطر تفاوت در نیازهای کودک تان میان آن ها تفاوت هایی را بگذارید.

لوس کردن کودک از اشتباهات مدرن تربیتی

برخی از والدین فرزندشان را به حال خود رها می کنند و هر چیزی که می خواهد در اختیار او قرار می دهند و برای او هیچ محدودیت و قانونی در خانواده قائل نیستند، چنین والدینی باعث می شوند تا فرزندشان لوس و خودشیفته شود، کودکی در خانواده همه چیز به سرعت در اختیار او قرار داده می شود زمانی که وارد اجتماع و مدرسه شود با مشکلات بسیاری رو به رو خواهد شد زیرا در اجتماع همه در اختیار او نیستند و به نیازهای او توجه نمی کنند و نیازهایش به سرعت برآورده نخواهد شد و مشکلاتی برای او به وجود خواهد آمد.

فرزندتان در صورتی که در محیط خانواده آموزش ندیده باشد نسبت به توانایی هایش دچار ضعف و ناامیدی می شود و احتمال دارد هر رفتاری را از خود نشان دهد، برای رفتارهای کودک تان پاداش و تنبیه های صحیحی تعیین کنید و به او اجازه دهید تا خودش کارهایش را انجام دهد و هیچ وقت تسلیم خواسته ها و نیازهای او نشوید زیرا باعث لوس شدن او می شود.

منبع : اشتباهات تربیتی والدین که کسی به شما نمی گوید

بازدید : 165
يکشنبه 13 تير 1400 زمان : 23:28

درمان سردرد عصبی، راه های کاهش سردرد های ناشی از اضطراب و استرس

آیا شما هم دچار سردرد عصبی هستید و می خواهید با روش های درمانی آن آشنا شوید؟ یکی از روش های موثر در درمان سردرد های عصبی شناخت علل و منشا آن می باشد، بعد از شناخت علل مورد نظر می توانید تلاش کنید تا عوامل آزاردهنده را از بین ببرید. اضطراب و استرس باعث به وجود آوردن احساس هایی مانند ترس، نگرانی ها و ناراحتی فروخورده می شود و فشارهای روانی را در پی خواهد داشت و باعث به وجود آمدن سردرد های عصبی می شود.

به عبارتی سردردهای عصبی نوعی از بیماری روان تنی به حساب می آید که باعث به وجود آمدن آن عوامل روانی هستند، اگر توان ذهنی و جسمی بالایی دارید می توانید با این سردرد ها مقابله کنید زیرا یکی از راه درمانی آن بالا بردن قوا و توان ذهنی می باشد.

متخصصان روانشناس با استفاده از تکنیک های مختلف به شما یاد می دهند که چطور با عواملی که بر شما تاثیر گذاشته است مقابله کنید، در ادامه این مقاله به بررسی کامل سردرد های عصبی و راه های درمان آن می پردازیم.

سردرد عصبی چیست؟

یکی از سردرد هایی که بسیار در میان مردم شایع می باشد سردرد های عصبی و تنشی نام دارد شدت این سردرد از میگرن کمتر می باشد و زمانی که فرد با موقعیت هایی مانند استرس و عصبانیت رو به رو می شود دچار این سردرد ها می شود. هنگامی که سطح تنش کم شده این سردرد ها بهبود می یابند در بسیاری از مواقع ممکن است به مشکلی مزمن تبدیل شوند که در این شرایط باید از متخصص برای درمان کمک بگیرید.

علائم سردرد عصبی

سردرد های عصبی در اغلب موارد علائم خاصی دارند و به وسیله این علائم می تواند آن ها را از سایر سردرد ها جدا کرد، در زیر نمونه هایی از این علائم بیان شده اند:

  • احساس گرفتگی در نواحی پیشانی
  • پشت سر یا دو طرف سر
  • عدم به وجود آمدن حالت تهوع و استفراغ
  • احساس درد به صورت خفیف و مداوم است و به صورت ضربان دار نمی باشد.

همچنین سردرد هایی که به نور و صدا حساسیت نشان می دهند احتمالا از نوع سردرد میگرنی می باشند.

نحوه تشخیص سردرد عصبی

اگر سردرد ها به صورت مکرر اتفاق می افتد و عملکرد روزانه شما را دچار اختلال کرده است در این صورت برای ارزیابی وضعیت خود باید به متخصص مراجعه کنید و پزشکان برای این که سردرد عصبی را از سایر سردرد ها و وضعیت های پزشکی که منجر به درد در نواحی سر و گردن می شود را تشخیص دهند از روش های مختلفی استفاده می کنند که از جمله مهم ترین آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • انجام ارزیابی های عصب شناختی برای بررسی بازتاب ها، هماهنگی حرکتی و سلامت سیستم عصبی مرکزی و مواردی که مربوط به سیستم عصبی می شود مورد بررسی قرار گیرد.
  • معاینه وضعیت سر و گردن از نظر میزان شدت درد موجود و پیدا کردن علل آن
  • ارزیابی و معاینه وضعیت چشم ها
  • در صورتی که سردرد ها به صورت شدید و مزمن اتفاق افتد باید آزمایش های تصویربرداری مانند MRI و CT انجام شود.

سردرد عصبی و عوامل تشدید کننده آن

عوامل مختلفی وجود دارد که می توانند علائم مرتبط با سردرد تنشی را تشدید کرده و باعث شود تا درد بیمار شدت یابد از جمله مهم ترین آن ها می توان به مصرف برخی داروها، خستگی جسمانی شدید و مزمن، دچار بودن به مشکلات فک، دهان و دندان اشاره کرد. در نتیجه برای این که علائم سردرد بهبود یابد باید این عوامل رفع شود.

انواع سردردهای عصبی

متخصصین به طور کلی سردرد عصبی را به ۴ دسته کلی تقسیم می کنند که می توان به سردرد تنشی اپیزودیک مکرر، سردرد تنشی ایپزودیک مکرر، سردرد تنشی مزمن و سردرد تنشی محتمل اشاره کرد، در ادامه این مقاله به توضیح هر کدام از این سردرد ها می پردازیم.

  1. سردرد تنشی اپیزودیک مکرر

این نوع سردرد به صورت مکرر در یک بازه زمانی ۳ ماهه حداقل در ۱ یا ۱۵ بار اتفاق می افتد این سردرد ها در هر دوره احتمال دارد به مدت ۳۰ دقیقه تا ۷ روز ادامه داشته باشد حداقل دوره ای که برای این سردرد های اپیزودیک اتفاق می افتد به صورت مکرر ۱۲ الی ۱۸۰ روز در سال خواهد بود.

  1. سردرد تنشی ایپزودیک غیر مکرر

بعضی از سردرد های عصبی به صورت مکرر به وجود نمی آیند و حداکثر ۱۲ روز در سال فرد به این سردرد ها مبتلا می شود و به عنوان سردرد تنشی اپیزودیک غی مکرر شناخته می شوند و نسبت به سردرد های اپیزودیک کمتر فرد را درگیر می کند و فرد بیمار می تواند به کارهای روزانه اش برسد و مشکلی بر روی عملکرد روزانه اش ایجاد نمی شود.

  1. سردرد تنشی مزمن

سردرد تنشی مزمن در یک بازه سه ماهه به وجود می آید و حداقل ۴۵ روز فرد به این سردرد مبتلا است به صورتی که فرد بیمار در هر ماه ۱۵ روز درگیر سردرد می باشد و هر بار چند ساعت یا چند روز طول می کشد.

  1. سردرد عصبی محتمل

سردرد های عصبی محتمل نوعی از سردرد های مزمن، اپیزودیک مکرر و غیر مکرر می باشد اما علل آن نامشخص است، و نمی توان به درستی علت آن را کشف کرد، در واقع فرد بدون هیچ دلیل خاصی دچار سردرد می شود و احتمال دارد علت سردرد، مصرف بسیاری از داروها باشد.


یکی از عواملی که باعث سردرد های عصبی می شود احساس اضطراب و استرس می باشد که به صورت های مختلفی نشان داده می شود و فرد که دچار استرس می شود علائم زیر به صورت های مختلف نشان داده می شود.

تعریق دست و پا

لرزش دست

دل درد و ناراحتی های معده

درد های عصبی

تیک عصبی

تنفس و ضربان قلب سریع

تکرار ادرار

تغییرات اشتها

سرگیجه و سنگینی سر و سردرد های مزمن

هم چنین اضطراب باعث به وجود آمدن بیماری های عصبی مانند ام اس، تومور مغزی و سکته مغزی می شود و احتمال دارد این سردرد ها در اثر استرس زیاد و عصبانیت بیش از حد به وجود آید و تشخیص دادن علل سردرد ها سخت است و تنها به وسیله پزشک متخصص باید تشخیص داده شود.

منبع : درمان سردرد عصبی

بازدید : 104
پنجشنبه 10 تير 1400 زمان : 12:37

بر اساس باورهای قدیمی زنان مسئولیت خانه و مردان مسئولیت کار بیرون از خانه را به عهده دارند، اما امروزه که زنان و مردان به یک میزان کار می کنند، کار خانه نیز باید بین زنان و مردان تقسیم شود. اما برخی از مردان هنوز با این مسئله کنار نیامده اند. این مطلب به شما کمک می کند تا همسرتان را ترغیب کنید تا همکاری در خانه داشته باشند.

ابتدا مثال های زیر را بخوانید تا متوجه شوید چرا مردان باید در کار خانه به همسر خود کمک کنند.

  • سپیده 28 ساله، متاهل و شاغل است. هر روز صبح او به همراه همسرش از منزل خارج می شود و کمی زودتر از همسرش به خانه بر می گردد. بعد از برگشت به منزل مجبور است که به کارهای خانه رسیدگی کند. اما از آنجایی که او در محل کار خود بسیار خسته می شود، توان کافی برای رسیدگی به تمام کارهای خانه را ندارد. گاهی به این فکر می کند که شغلش را رها کند اما از یک طرف خانه نشینی به او حس بدی می دهد، از طرفی می داند که اگر کار نکند از نظر اقتصادی به او و همسرش فشار وارد می شود. او بارها از همسر خود خواسته که به او در کارهای منزل کمک کند، گاهی با کنایه، گاهی با عصبانیت، گاهی با غر زدن اعلام کرده که نیاز به کمک همسر دارد اما همسرش همکاری لازم را نمی کند و ترجیح می دهد بعد از اینکه از سرکار بر می گردد روی مبل لم دهد و استراحت کند. سپیده گاهی فکر می کند با این وضعیت هیچ گاه نمی تواند بچه دار شود و باید قید بچه دار شدن را بزند، چون در صورت بچه دار شدن روزهای سختی را پیش رو خواهد داشت.
  • فاطمه زنی 35 ساله، متاهل، خانه دار و صاحب دو فرزند است. قبل از اینکه فرزند دومش به دنیا بیاید به راحتی و بدون کمک همسر، کارهای خانه را انجام می داد بدون اینکه شکایتی نسبت به شرایط داشته باشد. اما با متولد شدن فرزند دوم، شرایط فرق کرد. مسئولیت های فاطمه بسیار زیاد شد و گاهی پیش می آید که هر دو فرزند فاطمه شروع بهانه گیری و لجبازی می کنند و همین امر، شرایط را بدتر می کند . گاهی آنقدر کارهای فاطمه در منزل زیاد می شود و آنقدر درگیر رسیدگی به بچه ها است که فرصت غذا درست کردن پیدا نمی کند. هرچند که هر طور شده تمام تلاشش را می کند که به تمام کارهایش برسد اما خستگی جسمی و روحی زیادی را تحمل می کند و گاهی با خود فکر می کند که دیگر هیچگاه فرصت استراحت و تفریح را نخواهد داشت. او هیچگاه شکایتی به همسر خود نمی کند و هیچوقت هم ازاو در خواستی برای کمک در کارهای منزل نمی کند چون او هم، با توجه به شرایط خانوادگی که داشته اینطور فکر می کند که کارهای خانه تماما بر عهده خانم است و همین امر سبب شده است که با وجود فشارهایی که به وی وارد می شود هیچگاه از همسر خود درخواست کمک در انجام کارهای خانه را نکند. اما مشکلی که وجود دارد این است که فاطمه در معرض اختلال افسردگی است و این بسیار دردناک است.

روایتی از زندگی سپیده و فاطمه را خواندید، طبیعتا آن ها شرایط سختی را می گذرانند، علاقمندی سپیده به شغلش در یک طرف، فشار اقتصادی در یک طرف، تحت فشار قرار گرفتن به دلیل مسئولیت های زیاد در یک طرف و در مقابل همه این ها احساس درک نشدن از طرف همسر می تواند بسیار ناراحت کننده باشد.

دلایل عدم همکاری در کار خانه

اما در این جا این سوال پیش می آید که آیا براستی دلایل عدم همکاری مردان در کارهای منزل چیست؟ چرا آقایان نمی توانند همسرشان را در این مسئله درک کنند؟

دلایل مختلفی می تواند در این امر دخیل باشد که در زیر به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.

همکاری شوهر در کار خانه

  • تاثیر عقاید پیشین

در جامعه مردسالاری گذشته مردان بسیار قدرت طلب بودند، تمایل زیادی به کارهای دشوار و پرخطر در بیرون از منزل داشتند و به این دلیل که معتقد بودند زن موجود ظریف و حتی بعضا ضعیفی بوده است کارهایی را که قدرت بدنی کمتری نیاز داشتند را به او می سپردند و همین امر باعث می شد که کارهایی مثل آشپزی و خانه داری کارهای آسان و زنانه محسوب شوند و اگر مردی سراغ همچین کارهایی می رفت در واقع ضعیف بودن خودش را نشان می داد.

نقل کردن این اعتقاد به معنی درست بودن آن نیست، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم چنین عقیده ای در گذشته وجود داشته و همین امر سبب شده است که در حال حاضر هم بسیاری از آقایان انجام دادن کارهای خانه را برای خود نپسندند و احساس کنند که قدرت و توانمندی شان زیر سوال رفته است.

  • تغییرات فرهنگی و اجتماعی سریع

همه ما می دانیم که در دهه های اخیر شرایط اجتماعی و فرهنگی تغییرات بسیار سریع و زیادی داشته. در گذشته این میزان از حضور خانم ها در اجتماع مرسوم نبوده و اکثر آقایان مادران خود را در منزل و در حال انجام دادن کارهای خانه مشاهده کرده اند، این در حالی است که مشاهده ای از بابت کمک پدرانشان به مادرانشان مشاهده نمی کرند، طبیعی است که این طرحواره در ذهن مرد شکل گرفته باشد که کارهای خانه با زن می باشد و مرد تحت هیچ شرایطی وظیفه ای در این زمینه ندارد. اما تغییرات فرهنگی و اجتماعی که درحال حاضر رخ داده است سبب تغییراتی در سبک و شیوه زندگی افراد شده که ممکن است خیلی از افراد هنوز با این سبک و شیوه زندگی سازگاری نداشته باشند و به همین دلیل نتوانند منطبق با شرایط موجود رفتار کنند.

پیشنهاد مشاور:تغییر رفتار همسر بعد از ازدواج ممکن است؟ اثر پیگمالیون

  • عدم مهارت

برخی از آقایان نیز تمایل به کمک کردن دارند اما مهارتی در این امر ندارند و حتی ممکن است بارها به دلیل خرابکاری در حین انجام کار خانه این جمله را از همسرشان شنیده باشند که کار نکردن تو بهتر از کار کردنت است و همین یک جمله کافی است تا مرد، دیگر تمایلی به کمک کردن در کارهای منزل نداشته باشد.

  • مشخص نبودن وظایف

گاهی پیش می آید که خانم خانه فقط از این امر به همسرش شکایت می کند که تو به من کمک نمی کنی، و ممکن است به همسرش بگوید که به من کمک کن! به نظر شما در این شرایط چه اتفاقی می افتد؟ آیا همسر شما می داند که دقیقا باید چه کاری انجام دهد؟ آیا می تواند تشخیص دهد که در چه کاری شما نیاز به کمک دارید؟ بدیهی است که در چنین صورتی مرد این نوع شکایت را جدی نمی گیرد و تلاشی برای کمک به شما نمی کند.

حال این سوال پیش می آید که چطور می توانیم همسرمان را به انجام کارهای خانه ترغیب کنیم؟

ترغیب همسر برای انجام کارهای خانه

همان طور که بیان شد مردان دلایل مختلفی برای فرار از کار خانه دارند، حال باید بدانیم چگونه می توانیم آن ها را ترغیب به انجام کارهای خانه کنیم:

  • واقع بین باشید

واقع بینی مسئله ای است که در اکثر موارد می تواند کمک شایانی به شما بکند تا درک درستی از شرایط داشته باشید و با استفاده از درک درست از شرایط بتوانید به بهترین نحو و درست ترین شیوه رفتار کنید.

همانطور که اشاره کردیم، بسیاری از مردان هنوز هم تحت تاثیر عقاید گذشته قرار دارند و همین امر سبب می شود که با وجود مشاهده سختی های شما هیچگاه به خودشان اجازه ندهند که در کارهای منزل به شما کمک کنند. طبیعی است که چنین طرز تفکری برای شما خوشایند نباشد اما این واقعیتی از تفکر بسیاری از آقایان است و شما نمی توانید به یکباره انتظار تغییر آن را داشته باشید. بلکه نیاز است که دیدگاه همسرتان را در نظر بگیرید و بپذیرید و بعد در جهت تغییر آن اقدامات لازم را انجام دهید. تغییر دیدگاه می تواند با استفاده از گفت و گوی منطقی و البته تاکید بر حفظ اقتدار مرد و همینطور معاشرت با افرادی که همسرانشان در منزل کمک می کند، به مرور صورت بگیرد.

  • انتظارات معقولانه داشته باشید

در ابتدا سعی کنید که شرایط همسرتان را در نظر بگیرید، اگر که همسرتان وظایف شغلی سنگینی دارد و ساعات زیادی را بیرون از منزل می گذارند و شما فردی خانه دار هستید و وظایف سنگینی ندارید، انتظار بیش از حد از همسرتان نداشته باشید، خستگی او را در نظر بگیرید و سعی کنید مسئولیت کارهای منزل را خودتان بر عهده بگیرید، این یک تقسیم کار است: کارهای بیرون از منزل و رفع مایحتاج مالی با همسرتان و کارهای خانه با خودتان. البته این کاملا قابل درک است که شما دوست دارید همسرتان گاهی کنارتان باشد و کمکتان کند اما زمانی که او خسته است فرصت مناسبی برای چنین درخواستی نیست، می توانید در روزهای تعطیل از او درخواست کمک کنید.

اما اگر که به دلیل تولد فرزند، کارهای شما در منزل زیاد است و یا اینکه شاغل هستید کاملا منطقی است که از همسرتان انتظار کمک داشته باشید اما بازهم نیاز به تقسیم کار است و نباید یک نفر بیشتر از دیگری کار کند.

منبع : همکاری شوهر در کار خانه| چگونه شوهرم را ترغیب کنم در کار خانه کمک کند؟

بازدید : 253
جمعه 4 تير 1400 زمان : 0:04

وسواس عموما فکر یا عمل آزاردهنده ای است که فرد توان کنترل آن را ندارد. وسواس فکری جنسی نیز شامل افکاری می شود که محتوای جنسی دارند و به صورت مکرر در ذهن فرد مرور می شوند به طوری که فرد در بسیاری از مواقع درمانده و خسته می شود و از گرایش جنسی و فعالیت جنسی خود لذت نمی برد.

قبل از پرداختن به وسواس فکری جنسی، نیاز است که برای فهم و درک بهتر موضوع توضیح مختصری در مورد اختلال وسواس شرح دهیم و بعد اختصاصا به مفهوم وسواس فکری جنسی بپردازیم.

اختلال وسواس

اختلالات وسواسی اصطلاحا به اختلال وسواس فکری – عملی یا OCD معروف است.

در این اختلال، فرد افکار خاصی را به طور مکرر تجربه می کند که به آن ها وسواس فکری یا obsession می گویند یا اینکه نیاز به انجام مکرر اعمالی خاص، در فرد احساس می شود که به آن ها compulsions یا وسواس عملی می گویند.

وسواس های فکری گاه به تنهایی بروز می یابند و گاهی نیز افکار و اعمال وسواسی همراه با یکدیگر بروز پیدا می کنند. به اینصورت که فرد افکار وسواسی آزاردهنده را به طور مکرر در ذهن تجربه می کند و در حین تجربه این افکار دچار اضطراب و تنش می شود و برای اینکه از استرس و اضطراب ناشی از افکار وسواسی خلاصی یابد، دست به انجام اعمال وسواسی می زند.

برای مثال فرد مدام نسبت به بستن شیر گاز یا قفل در ماشین شک می کند و مدام این فکر را در ذهن می پروراند که مبادا شیر گاز را نبسته باشد یا در ماشین را قفل نکرده باشد، در این حالت فرد برای اینکه بتواند اضطراب و استرس درونی خود را کاهش دهد مدام شیر گاز و قفل ماشین را چک می کند.

انواع وسواس

وسواس می توانند انواع مختلفی داشته باشند:

  • وسواس شست و شو

شستن دست ها بیش از حد معمول یا به روشی خاص، مثلا 7 بار شستن دست ها

تمیز کردن و نظافت بیش از حد وسایل منزل یا ماشین

داشتن قواعد خاص برای مسواک زدن، دوش گرفتن یا دستشویی رفتن

  • وسواس مذهبی

انجام دادن اعمال مذهبی به شیوه ای خاص

  • وسواس تکرار

تکرار حرکات بدنی (مثال ضربه زدن با انگشت، چشمک زدن، تکان دادن سر و غیره )

تکرار فعالیت های روزمره (مثلا قبل از غذا خوردن یکبار قاشق را بالا، پایین کردن)

نکته: دقت کنید که وسواس تکرار را با اختلال تیک اشتباه نگیرید، در اختلال تیک فرد به صورت غیر ارادی و ناآگاهانه رفتاری را انجام می دهد، اما در وسواس تکرار فرد به صورت کاملا آگاهانه و مکرر این اعمال را انجام می دهد چون تصور می کند اگر این کارها را انجام ندهد حتما اتفاق بدی می افتد و یا نظم زندگی او به هم می ریزد.وسواس احتکار

جمع کردن و انباشتن وسایل غیر کاربردی و آسیب دیده به صورت افراطی، با این هدف که یک روزی این وسایل به درد می خورند، محل زندگی افرادی که اختلال احتکار دارند معمولا بسیار به هم ریخته است و معمولا اطرافیان و خانواده فرد شاکی هستند و گاهی از این امر شکایت می کنند که ما حس می کنیم در انبار یا آشغال دانی زندگی می کنیم.

  • وسواس چک کردن

چک کردن مداوم وضعیت جسمانی از طریق آزمایشات پزشکی مختلف

زنگ زدن مداوم به عزیزان به منظور اطمینان از سلامتی آن ها

چک کردن مداوم شیر گاز، قفل در و پنجره ها و غیره به منظور جلوگیری از بروز اتفاق

  • وسواس تقارن و نظم

استفاده از اصول خاص برای قرار دادن اشیا و لباس ها بر سر جای خودشان بر اساس رنگ، تقارن و غیره

  • وسواس آلودگی و وسواس نجسی و پاکی

انزجار از ادرار و مدفوع خود به سبب آلودگی و نجاست

ترس از آلاینده های محیطی

  • ترس از دست دادن کنترل خود

نگرانی بابت آسیب رساندن به خود، عزیزان و اطرافیان

نگرانی و ترس بابت توهین کردن و بی احترامی به دیگران در حضور جمع

ترس از دزدیدن اشیا

  • وسواس جنسی

افکار یا تصاویر جنسی ممنوعه

افکار یا تخیلات جنسی در مورد دیگران

افکار یا تصاویر جنسی درباره کودکان یا نزدیکان

افکار آزاردهنده در مورد رفتار خشونت آمیز جنسی با دیگران

به طور کلی، وسواس ها می توانند بسیار گسترده باشند، طبیعتا اشاره به همه آن ها و توضیح در مورد همه آن ها در این مقاله ممکن نیست اما همانطور که پیش تر اشاره کردیم وسواس، هر فکر مکرر و آزاردهنده و هر عمل غیر قابل کنترلی را که بسیار هم وقت گیر و زمانبر هستند را شامل می شود.

وسواس فکری جنسی نیز از این قاعده مستثنی نیست، در وسواس فکری فرد به شدت از افکار ذهنی خود رنج می برد، مدام تلاش می کند آن ها را کنترل کند و از آن ها اجتناب کند اما موفق نمی شود، فردی که وسواس فکری جنسی را تجربه می کند در بسیاری از مواقع احساس گناه و انزجار از خود می کند.

در ادامه در مورد وسواس فکری جنسی بیشتر توضیح می دهیم:

  • نکند در حین رابطه جنسی، کثیف یا بیمار شوم؟
  • اگر ملحفه و رخت خواب کثیف شود چه؟
  • باید بعد از تمام شدن رابطه، فورا به حمام بروم.
  • طبق اصول رابطه مان را پیش نبردیم حالا باید چه کنم؟
  • نباید با همسرم رابطه برقرار می کردم، اگر فردا خواب بمانم و در محل کارم دیر حاضر شوم چه؟
  • اگر به آن پسر بچه تجاوز کنم چه اتفاقی می افتد؟
  • اگر به همسرم خیانت کنم لایق زندگی نیستم.

این ها افکاری است که یک فرد وسواس فکری جنسی مدام در ذهن خود تکرار می کند.

افکار وسواسی جنسی می توانند به صورت تمایلات یا تصویرهایی در مورد جنس مخالف باشند.

مثلا فرد مدام محارم خودش را به صورت عریان تصور می کند و یا اینکه برقراری رابطه جنسی با آن ها را برای خود متصور می شود. طبیعی است که در صورت مرور چنین افکاری، فرد به شدت احساس گناه و عذاب وجدان را تجربه می کند و برای رهایی از این افکار سعی می کند از راهبردهای اجتنابی استفاده کند، به اینصورت که از ارتباط با اعضای خانواده خود اجتناب می کند و برای این کار خودش را در اتاق حبس می کند یا مدت طولانی را در بیرون از منزل سپری می کند، این فرد ممکن است مدام استغفار کند و خودش را مستحق مجازات های سخت بداند.

مورد دیگر می تواند نگرانی فرد نسبت به گرایش جنسی خود باشد، به اینصورت که فرد مدام نگران این مسئله است که نکند هم جنس گرا باشد، این فکر در شرایطی است که فرد هیچگونه تمایلات هم جنس گرانه در درون خود احساس نمی کند و فقط ترس از این موضوع است که ذهنش را درگیر کرده است. چنین فردی با کوچکترین نشانه ای مهر تاییدی بر افکار خود می زند، به اینصورت که اگر در استخر یا باشگاه، فردی هم جنس خودش را ببنید و نظرش برای لحظه ای به سمت آن فرد جلب شود و نگاهش کند، چنین رفتاری را نوعی گرایش جنسی به هم جنس خود قلمداد می کند. این فرد ممکن است مدام با مراجعه به پزشک، گرایش جنسی خودش را مورد بررسی قرار دهد.

خانم یا آقایی که بدون اینکه رابطه جنسی فراتر از رابطه زناشویی با همسرش داشته باشد، مدام ترس از این دارد که به همسرش خیانت کند، چنین فردی ممکن است به شدت از هر گونه ارتباطی با جنس مخالف خودداری کند، به اینصورت که حتی از صحبت کردن و ارتباط چشمی با همکاران جنس مخالف خود نیز، خودداری می کند.

نگرانی در مورد انواع بیماری های مراقبتی و جنسی نیز از جمله وسواس های فکری جنسی است.

فردی که مدام از ترس اینکه نکند به بچه ای از نظر جنسی آسیب وارد کند و به او تجاوز کند، نمونه ای از یک فرد مبتلا به وسواس فکری جنسی است.

افکار وسواسی مربوط به تمیزی و پاکی نیز از جمله موارد شایع در اختلال وسواس فکری جنسی است. اجتناب از رابطه جنسی و احساس چندش باعث می شود که فرد از برقراری رابطه جنسی اجتناب کند. این اجتناب کردن می تواند دامنه وسیعی از لمس کردن بدن یا تماس ترشحات بدن را شامل شود.

معیارهای لازم برای تشخیص اختلال وسواس فکری جنسی

  • تکرار شونده در یک تم و محتوای خاص
  • عدم کنترل و مقامت فرد در برابر افکار مزاحم
  • وقت گیر و زمانبر بودن افکار و اعمال مربوط به آن
  • خستگی پذیر افکار و اعمال، به طوری که انرژی زیادی از فرد بگیرد.
  • اخلال در تمام فعالیت های اجتماعی، فعالیت های شغلی، روابط خانوادگی و دوستی فرد

وسواس فکری جنسیآیا وسواس فکری جنسی همان خیالپردازی جنسی است؟

نکته حائز اهمیت این است که وسواس های فکری جنسی با خیالپردازی های جنسی تفاوت دارند و نباید به اشتباه این دو را باهم یکی بدانیم.

در خیالپردازی جنسی، فرد از افکار خود لذت می برد و حتی ممکن است تمایل داشته باشد که این افکار به واقعیت بپیوندند اما در وسواس فکری جنسی، مرور افکار در ذهن فرد آزاردهنده است و فرد مبتلا به وسواس فکری جنسی، از این مسئله که روزی افکارش به واقعیت بپیوندد به شدت هراسان است.

در واقع می توانیم بگوییم که خیالپردازی های جنسی خوشایند و وسواس های فکری جنسی ناخوشایند هستند.

تاثیر وسواس فکری جنسی بر عملکرد جنسی

عملکرد جنسی سالم، بخش مهمی از تجارب انسان محسوب می شود. در حقیقت یک مشخصه عملکرد روانی سالم، وضعیت جنسی بهنجار می باشد. متاسفانه نتایج تحقیقات نشان می دهد که وسواس های فکری جنسی تاثیر منفی بسیار زیادی بر عملکرد جنسی افراد دارند و رضایت جنسی و کیفیت رابطه زناشویی را کاهش می دهند.

افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری جنسی، احساس نیاز افراطی به کنترل افکارشان را دارند در حالی که لازمه ارگارسم این است که فرد خودش و ذهنش را رها کند، اما در بیماران مبتلا به این اختلال چنین اتفاقی نمی افتد و کاملا بدیهی است که که افراد مبتلا به این اختلال دچار اختلال عملکرد جنسی شوند و از رابطه جنسی خود رضایت نداشته باشند.

همچنین به نظر می رسد که این بیماران به اندازه کافی احساس آرمیدگی ندارند و همین عامل باعث می شود که این افراد نتوانند به اندازه کافی در رابطه جنسی فعال باشند و این حواس پرتی هنگام فعالیت جنسی با برانگیختگی جنسی تداخل پیدا می کند.

به طور کلی می توان گفت اجتنابی که در بیماران مبتلا به وسواس فکری جنسی وجود دارد، بر روی عملکرد جنسی آن ها تاثیر می گذارد و موجب کاهش میل جنسی می شود.

منبع : شناسایی و درمان وسواس فکری جنسی از نظر روانشناسی

بازدید : 189
جمعه 4 تير 1400 زمان : 0:01

شناخت مردان، توصیه هایی برای شناخت بهتر مردان

تفاوت های بسیاری میان زنان و مردان وجود دارد و با شناخت مردان می توان علت بسیاری از رفتار های آن ها را کشف کرد به عنوان مثال بسیاری از خانم ها از بی توجهی و سرد بودن همسرشان شاکی هستند، در صورتی که بی توجهی آن ها می تواند به خاطر تفاوت های فیزیولوژیکی و تربیتی آن ها باشد اگر در مورد رفتار ها و خصوصیات مردان آگاهی داشته باشید به شما کمک می کند تا روابط خود را بهبود بخشید و همچنین روانشناسان در این خصوص می توانند اطلاعات خوبی را به شما بدهند و به شما کمک کنند.

شناخت مردان، روانشناسی مردان

خصوصیات مردان با زنان متفاوت می باشد به طوری که آن ها نمی توانند مانند زنان روی چند موضوع همزمان تمرکز داشته باشند و ساختار مغزی شان متفاوت می باشد و در صورتی که دوست دارید بهترین جواب را بگیرید باید سعی کنید تا تمرکزشان را به هم نزنید به عنوان مثال اگر مشغول تماشای تلویزیون هستید از آن ها توقع نداشته باشید تا به حرف های شما گوش دهند و نظرشان را بیان کنند زیرا این کار برای آن تقریبا غیرممکن و سخت و دشوار است.

شناخت مردان، تفاوت های مردان

مردان و زنان در چند مورد با یکدیگر تفاوت دارند و در صورتی که این تفاوت ها را بشناسید به شما کمک می کند تا با خصوصیات مردان آشنا شوید، در ادامه این مقاله برخی از تفاوت ها را مورد بررسی قرار داده ایم.

  1. فیزیولوژیک

نیم کره راست مغزی در مردان مخصوص اعمالی مانند کسب مهارت های فیزیکی، تطابق چشمی و ماهیچه ای می باشد و نسبت به نیم کرده چپ شان بزرگ تر می باشد، اما نیم کره راست در زن ها از نیم کره چپشان کوچکتر است و وظیفه نیم کره چپ زنان کسب مهارت های گفتاری و بیان احساسات می باشد.

بر اساس مطالب بیان شده مردان از لحاظ احساسی و بیان عواطف ضعف تر از زنان بوده و عملکرد پایینی دارند و اگر مردان در سخنوری ماهر باشند و در رشته های فلسفه مهارت داشته باشند اما باز هم نسبت به زنان در بیان احساسات و عواطف ضعیف تر هستند.

  1. وظایف

مردان از زمان های قدیم خودشان را با کار و مسئولیت هایشان شناخته اند و توانمندی خود را صرف حمایت های مالی و اقتصادی خانواده شان می کنند و بیشتر سعی می کنند که روی مسائل خارج از خانه تمرکز داشته باشند و وظایفی که مربوط به خانه می شود بیشتر بر عهده زنان می باشد و در این خصوص مردان نقش کمرنگ تری دارند و به همین دلیل آن شغل داشتن و کسب و کار را بخشی از هویت خود می دانند.

  1. تربیت

از نظر تربیتی مردان از همان ابتدا نسبت به زنان تربیت متفاوت تری داشته اند و به آن ها یاد داده اند که نسبت به جنس زن برتری دارند و نباید مانند زنان احساسات خود را بروز دهند و یا گریه کنند و با کسی در مورد مشکلاتشان درد و دل کنند و با آن ها در میان بگذارند، تمام این عوامل باعث می شود تا مردان توانایی ابراز محبت نداشته باشند و نتوانند عشق و احساسات خود را ابراز کنند و به همین دلیل گاهی اوقات زنان نسبت به عشق مردان دچار شک و تردید می شوند.

شناخت مردان از طریق زبان بدن آن ها

یکی از راه های ارتباط غیر کلامی، زبان بدن می باشد و اگر به زبان بدن مردان دقت کنید به راحتی می توانید آن ها را بشناسید و به افکار و احساساتشان پی ببرید و شناخت مردان چندان کار سختی نمی باشد.

در ادامه این مقاله به بررسی زبان بدن در مردان می پردازیم تا از طریق زبان بدن به خوبی بتوانیم آن ها را بشناسیم و عملکرد بهتری داشته باشیم.

  1. گذاشتن دست در جیب

اگر مرد مقابل شما دست در جیب دارد احتمالا اطلاعات بسیاری از شما پنهان می کند و دوست ندارد بخشی از زندگی اش را در اختیار شما قرار دهد و آن ها را فاش کند.

  1. پنهان کردن دست چپ

اگر دست چپش را از شما پنهان می کند به احتمال زیاد مسائل شخصی اش را از شما پنهان می کند و دوست ندارد که شما از زندگی شخصی اش سر دربیاورید و در این زمینه اطلاعاتی به شما نمی دهد.

  1. پنهان کردن دست راست

اگر متوجه شدید که مردی که دست راستت را از شما پنهان می کند بدانید مسائلی را از شما پنهان می کند که مربوط به خودش نمی باشد و بیشتر در ارتباط با دیگران است و تمایل ندارد در مورد اطرافیانش چیزی بدانید و آن ها را مخفی می کند.

  1. شناخت مردان، پوشاندن دهان

این حرکت در مردها به این معنی می باشد که از بیان کردن مطالبی می ترسند و پنهان کاری می کنند و البته کمی خجالتی هستند.

  1. تکان دادن پا

اگر به طور مداوم پایش را تکان می دهد به این معنی است که از شما خوشش نیامده و قصد ادامه گفتگو را ندارد و بعد از این که صحبت تان به پایان رسید دیگر تمایلی ندارد تا رابطه را ادامه دهد.

  1. گذاشتن هر دو پا روی زمین

اگر مردی هر دو پایش را محکم در مقابل یکدیگر گذاشته است می توانید به او اطمینان کنید و به صداقت و راست گویی اش حساب کنید زیرا این افراد معمولا صادق و متعادل می باشند، اگر پایش را بر روی پنجه و یا پاشنه پایش قرار داده است به احتمال زیاد همه حقیقت را نمی گویند و فرد صادق و رو راستی نیست.

  1. جفت کردن پا

اگر در حالت ایستاده پاهایش را کنار هم قرار داده است احتمالا حالت دفاعی به خودش گرفته است و احساس خوبی درباره این موضوع و صحبت کردن با شما را ندارد و یا احتمال دارد با نظرات شما موافق نباشد.

منبع :شناخت مردان که کسی به شما نمی گوید

بازدید : 209
پنجشنبه 27 خرداد 1400 زمان : 0:05

پرخاشگری نوجوانان ، علل، پیامد ها و نحوه برخورد صحیح با پرخاشگری

پرخاشگری نوجوانان یکی از چالش هایی است که بسیاری از والدین با آن رو به رو می شوند و نمی توانند از پس آن بر بیایند، در نوجوانان برخی از تغییرات جسمی و روانی به وجود می آید که باعث بروز خشم و رفتار های پرخاشگرانه در نوجوان می شود اما در بسیاری از موارد پرخاشگری نوجوان به سبک های فرزند پروری والدین و نحوه برخورد آن ها با نوجوان بستگی دارد.

یکی دیگر از مشکلات در دوران نوجوانی زود رنجی می باشد. اگر نوجوان بیش از اندازه خشمگین شود و قادر نباشد رفتار خود را کنترل کند این مسئله ممکن است برای او آسیب زننده باشد، بنابراین بهتر است والدین آگاهی لازم درباره علل، ریشه، درمان و راهکارهایی برای پرخاشگری نوجوانان را کسب کنند تا بتوانند از نوجوان حمایت کنند تا او این دوره را با موفقیت پشت سر بگذارد.

والدین برای کاهش تنش میان خود و فرندان و پیشگیری از درگیری می توانند به مشاوره خانواده مراجعه کنند و از او کمک بخواهند.

پرخاشگری نوجوانان

خشم حالت هیجانی و بر انگیختگی می باشد که هنگام رو به رو شدن با مشکلات و مسائل روز مره و همچنین محرک های نامناسب محیطی به صورت های مختلف بروز پیدا می کند، خشم و پرخاشگری حالت هایی می باشد که همه انسان ها آن را تجربه کرده اند و چندین بار در طول زندگی با آن رو به رو شده اند و با آن آشنا هستند.

اما احساس خشم و پرخاشگری در دوران نوجوانی می تواند با شدت بیشتری بروز پیدا کند و نوجوان زمانی که از دنیای کودکی خود خارج شده است در حال تغییر و رو به رو شدن با بحران های بزرگسالی از جمله پذیرش مسئولیت های اجتماعی می باشد به همین دلیل اغلب پرخاشگری می کند. در حقیقت پرخاشگری یکی از ویژگی های دوران نوجوانی محسوب می شود.

ویژگی هایی که سبب پرخاشگری در دوران نوجوانی می شوند

نوجوانی مرحله ای است که فرد طی آن برای ورود به بزرگسالی آماده می شود، این دوره با تغییرات جسمی و روحی بسیاری همراه می باشد و نوجوانان در این دوره از زندگی ویژگی هایی را تجربه می کند که در پرخاشگری آن ها نقش زیادی دارد در ادامه این مقاله برخی از این ویژگی ها را به طور دقیق مورد بررسی قرار می دهیم.

پرخاشگری نوجوانان، ویژگی های جسمانی

فرد در دوره نوجوانی از نظر جسمانی تغییراتی در او ایجاد می شود و ویژگی هایی در او به وجود می آید که احتمال دارد باعث بروز پرخاشگری در او شود در زیر بعضی از این ویژگی ها را ذکر می کنیم:

  • آغاز بلوغ جسمانی
  • بروز صفات ثانویه و اولیه جنسی
  • سن ناشی گری
  • ناهماهنگی در حرکات
  • تغییرات هورمونی
  • احساس خستگی و درد عضلانی

پرخاشگری نوجوانان، ویژگی های شناختی

در دوران نوجوانی ویژگی های شناختی مانند رشد تفکر، قدرت استدلال، نظریه پردازی، رسیدن به مفهوم خود و رشد هویت، استقلال طلبی و مسئولیت پذیری در نوجوانان رشد می کند که ممکن است باعث شود که در این دوران نوجوان دچار بحران هویتی شود.

پرخاشگری نوجوانان، ویژگی های اجتماعی

در دوران نوجوانی، فرد نیاز دارد تا در گروه های مختلف همسالان خود عضو شود، هم چنین به کسب و کار، موقعیت های اجتماعی و تشخیص طلبی و به استقلال نیاز دارد که از ویژگی های دوران نوجوانی به شمار می آیند نوجوان ممکن است در هر کدام از این نیاز ها با مشکلاتی رو به رو شوند که در این صورت دچار خشم و پرخاشگری می شود.

پرخاشگری نوجوانان، ویژگی های عاطفی

در دوران نوجوانی فرد ممکن است بی ثباتی در هیجانات، ناشی گری در ابراز احساسات و عواطف، ترس، کمرویی، خجالتی بودن، تخیل و رویا پردازی عواطف را تجربه کند و این ویژگی باعث شود شخصیتی زودرنج و حساس داشته باشد و نتواند احساسات خود را کنترل و مدیریت کند.

علل پرخاشگری نوجوانان چیست؟

پیش از آن که به دنبال راهکار های مناسب برای برخورد با پرخاشگری نوجوانان باشید ابتدا باید علل پرخاشگری را در آن ها پیدا کنید، خشم و پرخاشگری که در نوجوانان به وجود می آید علاوه بر ویژگی های ذکر شده احتمال دارد دلایل مختلفی داشته باشد که در زیر بخشی از آن را شرح داده ایم.

  • فعالیت هورمون های جنسی در دوره نوجوانی
  • فاکتور های ژنتیکی
  • رفتار های پرخاشگرانه قبلی
  • قربانی آزار جنسی یا فیزیکی بودن
  • در معرض خشونت قرار گرفتن در خانه و جامعه
  • پرخاشگری و خشم در رسانه ها
  • استفاده از الکل و مواد مخدر
  • حضور سلاح گرم در خانه
  • آسیب مغزی در اثر ضربه
  • تجاوز به حق و حقوق نوجوانان یا چشم پوشی از مالکیت او
  • آزار های کلامی و توهین به شخصیت نوجوان
  • تنبیه یا حمله های فیزیکی و بدنی به نوجوان
  • بی توجهی به علایق نوجوان
  • تحت فشار قرار دادن نوجوانان و مجبور کردن آن ها به انجام کار هایی که دوست ندارند
  • برخورد نامناسب با آن ها و امر و نهی زیاد در امور

با توجه به مواردی که بیان شد والدین باید شناخت خود را از این دوران حساس بالا ببرند و همچنین فرزندشان را نیز بشناسند تا بتوانند علت های پرخاشگری در دوران نوجوانی را تشخیص دهند و پیشگیری های لازم را در این مورد انجام دهند.

پرخاشگری نوجوانان، تفاوت پرخاشگری در دختران و پسران

هر دو جنس دختر و پسر احتمال دارد دچار خشم و پرخاشگری شوند اما معمولا پسران بیش تر دچار خشم می شوند و رفتار های پرخاشگرانه ای از خود بروز می دهند و علت این امر ممکن است به دلیل ویژگی های جسمی و نداشتن محدودیت های محیطی می باشد.

بر اساس مطلب بیان شده خشم و عصبانیت توسط پسران در خانواده و محیط بیشتر مورد قبول می باشد و به همین دلیل کم تر مورد بازخواست خانواده قرار می گیرند و برای آن ها تهدید و تنبیه ای وجود ندارد، در حالی که خانواده و محیط از دختران انتظار دارند شخصیت آرامی داشته باشند و کمتر عصبانی شوند و همچنین از خشم و پرخاشگری آن ها جلوگیری کنند.

تاثیر خانه و مدرسه در بروز پرخاشگری نوجوانان

در بسیاری از اوقات احتمال دارد خشم و پرخاشگری توسط نوجوان به دلیل رابطه گسسته او با والدینش باشد و هم چنین به دلیل عدم امنیت روانی نوجوان دچار پرخاشگری می شود و زمانی که نوجوانی در روابط خانوادگی مورد طر شدن، تهدید، تنبیه و تحقیر قرار بگیرد و والدین در نوع تربیت خود درست عمل نکرده باشند در این هنگام دچار عدم امنیت روانی شده است و برای این که از خود دفاع کند و محافظت نماید دست به پرخاشگری می زند.

در این هنگام نوجوان از طریق پرخاشگری کردن به مقابله با والدینش می پردازد، با این کار والدین سعی می کنند تا نوجوان را بیشتر تحت فشار قرار دهند تا تربیت درست تری داشته باشد و شرایطی شبیه خانواده در مدرسه هم وجود دارد با این تفاوت که به جای والدین، معلمان، مدیر و هم کلاسی های نوجوان هستند که با تحت فشار قرار دادن نوجوان باعث بروز خشم و پرخاشگری می شوند.

در صورتی که اگر والدین، معلمان و کسانی که با نوجوان در ارتباط هستند اطلاعات و آگاهی های خود را در مورد دوران نوجوانی و حساسیت آن افزایش دهند و با ویژگی های این دوران آشنا شوند بسیاری از مشکلات کاهش می یابد و هم نوجوان هم آن ها احساس بهتری پیدا می کنند.

منبع : درمان پرخاشگری نوجوانان به سادگی

بازدید : 172
پنجشنبه 27 خرداد 1400 زمان : 0:03

خودارضایی یا استمنا، یکی از روش های ارضای میل جنسی است که از طریق تحریک و برانگیختگی اندام های جنسی خود، (خود تحریکی از طریق لمس آلت در مردان و لمس کلیتوریس در زنان)، صورت می گیرد و فرد از این طریق می تواند ارگاسم و اوج لذت جنسی را تجربه کند. اعتیاد به خود ارضایی مشکلی است که در این مقاله به آن پرداخته می شود.

خودارضایی یک روش جنسی طبیعی و رایج در میان زنان و مردان است.

آمار دقیقی از خودارضایی در ایران وجود ندارد، اما نتیجه تحقیقی در آمریکا نشان داده است که 95 درصد از مردان و 89 درصد از خانم ها در طول زندگی خود، خودارضایی می کنند.

اگرچه که در ایران به این مسئله به عنوان یک تابو و به عنوان یک عمل ناپسند نگاه می شود و به همین دلیل افراد به راحتی در مورد آن حرف نمی زنند و حتی ممکن است اگر در زندگی خود، خودارضایی را تجربه کرده باشند، آن را انکار کنند، اما عدم گزارش آن به این معنی نیست که این عمل در ایران آمار پایینی دارد.

اگر استثنائات را در نظر نگیریم و بخواهیم در مورد عموم افراد صحبت کنیم، می توانیم ادعا کنیم که نیاز جنسی یک نیاز مشترک در بین همه افراد است و زمانی که فرد به دوران بلوغ می رسد و هورمون های جنسی در بدن فرد افزایش پیدا می کند، طبیعتا میل جنسی فرد نیز زیاد می شود و زمانی که فرد شرایط ارضای نیاز جنسی با شریک جنسی را نداشته باشد و احساس برانگیختگی جنسی بالایی داشته باشد، احتمال آن خیلی زیاد است که به خودارضایی روی بیاورد، به همین دلیل است که شیوع آن را نمی توانیم انکار کنیم و می توانیم آن را نوعی رفتار طبیعی جنسی تلقی کنیم که البته در کتاب راهنمای تشخیصی اختلالات روانی نیز، طبیعی بودن آن تایید شده است.

دیدگاه های مربوط به خودارضایی

در ارتباط با خودارضایی نظرات مختلفی وجود دارد و در فرهنگ ها و ادیان مختلف، دیدگاه هایی که در مورد خودارضایی وجود دارند بسیار متفاوت است.

برخی از نظرات مربوط به خودارضایی از اعتقادات دینی سرچشمه می گیرد و دیدگاه های جدیدتر سعی کرده اند از نظر علمی به این پدیده نگاه کنند.

اگر نظر بزرگترها و حتی جوانان و نوجوانان را در مورد خودارضایی بپرسید، احتمالا با این نظر روبرو می شوید که خودارضایی عملی بسیار مذموم است و جدا از اینکه از نظر شرعی امری منع شده است و گناه محسوب می شود، عوارض جسمی و روانی زیادی را به همراه دارد.

اعتیاد به خودارضایی

همه ما می دانیم که در دین اسلام تاکید زیادی به ازدواج شده است و بسیاری از ما با این جمله که ازدواج نیمی از دین را تکمیل می کند، آشنا هستیم، همچنین خودارضایی در دین اسلام به شدت منع شده است و گناه کبیره محسوب می شود. حال فکر می کنید که علت منع شدید خودارضایی در دین اسلام چه می تواند باشد؟

ارضای نیاز جنسی، در کنار ارضای نیازهای روانی و عاطفی، از جمله دلایل مهم ازدواج است. همانطور که در تعریف خودارضایی اشاره کردیم، خودارضایی روشی برای ارضای نیاز جنسی است و دلیل منع خودارضایی در دین اسلام می تواند این مسئله باشد که اگر فردی نیازهای جنسی خود را از طریق خودارضایی برطرف کند، ممکن است این روش را روشی مناسب و جایگزین برای ارضای نیازهای جنسی اش بداند و همین امر سبب شود که فرد نسبت به ازدواج کردن بی تفاوت شود و همین امر می تواند زمینه ساز بسیاری از گناهان دیگر و البته کم شدن نسل بشریت شود. این فرضیه می تواند محتمل و البته تا حدی قابل پذیرش باشد.

اما به نظر می رسد که از قدیم الایام برای اینکه بتوانند فرد را از اقدام برای خودارضایی منصرف کنند، تلاش شده است که بتوانند با بیان عوارض و پیامدهای مختلف خودارضایی علاوه بر ایجاد احساس گناه، احساس ترس را نیز در فرد ایجاد کنند.

از جمله عوارضی که برای خودارضایی مطرح شده است موارد زیر هستند:

  • نابینایی
  • ناباروری
  • ریزش مو
  • بیماری های روانی (اضطراب، استرس و ...)
  • انزال زودرس
  • کوچک شدن آلت تناسلی
  • آسیب به اندام تناسلی
  • کاهش توجه و تمرکز

اما مسئله اصلی اینجاست که بسیاری از افرادی که خودارضایی را تجربه می کنند، از عواملی مثل اضطراب و استرس و خستگی نیز شکایت می کنند و چون مطالبی نیز در مورد عوارض خودارضایی شنیده اند، این نشانه ها را، پیامد خودارضایی می ببینند و در ذهنشان خودشان را بابت این مسئله سرزنش می کنند.

دیدگاه دینی و فرهنگی

نکته ای که نیاز است به آن توجه کنیم مسائل فرهنگی و دینی حاکم بر جامعه است، تصور کنید که فردی در خودش احساس نیاز جنسی شدیدی را تجربه می کند و مدتی با خود کلنجار می رود که این احساس نیاز را در خود سرکوب کند، اما بعد از مدتی احساس درماندگی می کند و احساس می کند توان مقابله با نیاز جنسی خود را ندارد.

متاسفانه هرچقدر که فرد بیشتر تلاش می کند احساس نیاز جنسی خودش را سرکوب کند، بیشتر احساس ناتوانی می کند، حال بر سر دو راهی سختی قرار می گیرد، اینکه همچنان تنش و اضطراب ناشی از برانگیختگی جنسی را تحمل کند یا اینکه به خودارضایی رو بیاورد. بعد از مدتی که فرد با خود کلنجار می رود، تصمیم می گیرد به خودارضایی بپردازد و نیاز جنسی خودش را برطرف کند، اما به دلیل تصور منفی که در مورد خودارضایی وجود دارد، فرد بعد از خودارضایی به شدت احساس گناه و بی ارزشی می کند و احساس می کند که انسان ارزشمند و درستکاری نیست، به شدت سعی در پنهان کردن این کار دارد و از این مسئله می ترسد که اگر کسی، مخصوصا پدر مادر متوجه شوند که او خودارضایی می کند، از او روی برگردانند و سرزنشش کنند.

طبیعی است که در چنین شرایطی، فرد احساس شرم، گناه و بی ارزشی کند و اضطرابزیادی را تحمل کند و در پی تجربه این احساسات، ابتلا به اختلال افسردگیو در نتیجه اختلال افسردگی، کاهش توجه و تمرکز و خستگی های مداوم وجود خواهد داشت. بنابراین می توانیم بگوییم که دیدگاه های فرهنگی و دینی موجود باعث می شوند که فرد، با انجام خودارضایی های مکرر، از نظر روانی تحت فشار و آسیب قرار بگیرد.

از طرفی، در بسیاری از مواقع افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی برای اینکه مدتی را از احساسات منفی خود فرار کنند، به خودارضایی رو می آورند که در اینصورت احتمال اعتیاد به خودارضایی در فرد بالاست. بنابراین در چنین شرایطی نمی توانیم ابتلا به اختلال روانی را پیامد خودارضایی بدانیم بلکه می توانیم بگوییم که اعتیاد به خودارضایی، پیامد اختلالات روانی می باشد.

اما اگر بخواهیم که دیدگاه واقع بینانه ای داشته باشیم، نمی توانیم به طور مطلق بگوییم که خودارضایی هیچگونه آسیبی به فرد وارد نمی کند و افراد بی وقفه می توانند خودارضایی کنند بدون آنکه محدودیتی داشته باشند. بنابراین این سوال پیش می آید که چه زمانی، خودارضایی باعث آسیب به فرد می شود؟

دقت کنید که همانقدر که خود ارضایی می تواند رفتاری طبیعی و بی خطر باشد، به همان اندازه نیز می تواند آسیب زا باشد. به این دلیل که خودارضایی یک رفتار جنسی کاملا در دسترس است و فرد هر زمان که اراده کند می تواند، به خودارضایی بپردازد و همین امر می تواند سبب شود که خودارضایی به صورت رفتاری اعتیادی در فرد بروز پیدا کند. از آنجایی که زیاده روی و اعتیاد در هر زمینه ای می تواند به فرد آسیب وارد کند، اعتیاد به خودارضایی نیز می تواند آسیب زیادی به فرد وارد کند.

اعتیاد به خودارضایی سبب می شود که ذهنیت فرد مدام درگیر این مسئله باشد و دیگر نه به قصد رفع نیاز جنسی، بلکه از سر عادت و در اکثر اوقات تمایل به خودارضایی داشته باشد و همین امر سبب شود که فرد برای اینکه بتواند به خودارضایی بپردازد، مدام از دیگران فاصله بگیرد و از حضور در جمع خودداری کند.

منبع : ترک اعتیاد به خودارضایی به روش نوین همراه با مشاوره آنلاین

بازدید : 203
پنجشنبه 20 خرداد 1400 زمان : 15:02

اهمیت خانواده ، نقش خانواده

نقش و اهمیت خانواده در بسیاری از مسائل زندگی افراد به وضوح دیده می شود و خانواده اولین بخش از اجتماع می باشد که افراد به صورت تولد، فرزند خواندگی، یا ازدواج وارد آن می شوند. روابط بین اعضای خانواده و نقش هایی که هر یک از اعضا بر عهده دارند، بر روی شکل گیری شخصیت و نحوه تعاملات فرد تاثیر بسیاری می گذارد.

علاوه بر ژن های مشابه، سبک های ارتباطی افراد یک خانواده باعث به وجود آمدن خصوصیات مشترک در بین آن ها می شود بنابراین نقش خانواده بسیار مهم است، زیرا شخصیت اعضا در آن محیط شکل می گیرد.

در این مقاله نقش و اهمیت خانواده را مورد بررسی قرار می دهیم و در ادامه این مقاله به تاثیر خانواده در حوزه های مختلف می پردازیم پس این مقاله را تا انتها مورد مطالعه قرار دهید تا در مورد خانواده آگاهی های بیشتری را کسب کنید.

اهمیت خانواده در ازدواج

خانواده نقش بسیاری در ازدواج فرزندان و الگوهای رفتاری که آن ها در زندگی مشترک خود ایفا می کنند دارد، و به همین دلیل افراد برای این که بتوانند به شناخت و درک بهتری از همسر آینده شان برسند به روابط او با خانواده اش دقت می کنند.

از نظر علمی خانواده از طریق سبک های ارتباطی و نحوه پرورش دلبستگی می تواند الگوهای رفتاری را در فرد به وجود آورد که بر روی روابط عاطفی بعدی او تاثیر بسیاری دارد. علاوه بر موارد بیان شده، خانواده می تواند در امر ازدواج نقش تسهیل گر را داشته باشد، زیرا اگر خانواده سالم باشد با آموزش نحوه درست تصمیم گیری و کمک به فرزندان در مسیر استقلال خواهی می تواند امر ازدواج را برای آن ها آسان تر کند.

اما بسیاری از خانواده ها به دلیل تعارضات درونی، ازدواج اعضا را با مشکلاتی رو به رو می کنند، به عنوان مثال خانواده ها نمی توانند استقلال اعضای خود را قبول کنند و به همین دلیل در زندگی فرزندان شان دخالت می کنند و هم چنین به دلیل کمبود مهارت های ارتباطی نمی توانند حمایت های عاطفی کافی را برای فرزندشان فراهم کنند.

قبل از ازدواج بسیار مهم است که خانواده فرد مورد نظر را در نظر بگیرید و نحوه ارتباطات میان اعضای خانواده را مورد بررسی قرار دهید در این زمینه می توانید از مشاوره قبل از ازدواج کمک بخواهید تا راهنمایی های لازم را انجام دهد.

نقش و اهمیت خانواده در شکل گیری شخصیت افراد

خانواده اولین منبع یادگیری می باشد و بر روی فرد تاثیر زیادی می گذارد و در مسیر زندگی نقش تعیین کننده ای برای افراد دارد و نهاد خانواده از دو روش بر روی افراد اثر می گذارد؛ اول از طریق انتقال ژن می باشد و دوم از طریق اعمال و روش های تربیتی و سبک های فرزند پروری که والدین برای فرزندشان در نظر می گیرند.

به طور کلی وراثت و محیط دو عامل اصلی برای پرورش شخصیت و ایجاد ساختار روانی مناسب برای فرزندان می باشد. انسان حاصل تعامل این دو عنصر می باشد، انسان در انتقال ژن ها اختیار و اراده ای از خود ندارد اما می تواند سبک تربیتی مناسبی را در پیش بگیرد زیرا سبک تربیتی از همان ابتدای نوزادی بر روی کودک اثر می گذارد و در طول زندگی با او خواهد بود.

به این ترتیب می توان گفت که بخش مهمی از شخصیت افراد در دوران بزرگسالی نمایان می شود و به خاطر سبک های تربیتی و تعاملی خانواده در دوران کودکی و نوجوانی می باشد زیرا ویژگی های شخصیتی در طول سال ها تثبیت می شود و زمانی که فرد بزرگ شد، تغییر این ویژگی ها کار دشواری می باشد، بسیاری از افراد در دوران اولیه زندگی شان ارتباطی صحیحی با والدینشان نداشته اند و به همین دلیل در آینده علائمی از اختلال شخصیت در آن ها نشان داده می شود.


نقش و اهمیت خانواده در سلامت روان فرزندان

متخصصان معتقدند که معمولا افرادی که از سلامت روانی مناسبی بر خوردار هستند در خانواده سالمی بزرگ شده اند زیرا اگر پدر و مادر دچار مشلات روحی باشند بر روی فرزند تاثیر می گذارند و نمی توانند مراقبت های لازم را بر روی کودک انجام دهند و به همین دلیل مشکلات خود را به فرزندشان منتقل می کنند.

به عنوان مثال فرزندِ مادری که مبتلا به افسردگی می باشد، معمولا دچار افسردگی می شود، زیرا انرژی روانی کافی میان برقراری ارتباط عاطفی میان مادر و فرزند وجود ندارد و میان مادر و فرزند خلا عاطفی ایجاد شده که به فرزند لطمه وارد می کند و در نتیجه احتمال دارد که کودک علائم افسردگی را از خود نشان دهد.

البته اختلالات روحی و روانی تا حد زیادی ژنتیکی است و بر اساس تحقیقات انجام شده علاوه بر روش های تربیتی، افرادی که بستگان درجه یکشان درگیر اختلالات اضطراب و افسردگی هستند، احتمال دارد گرفتار اختلالاتی مانند اضطراب و افسردگی شوند و میزان بروز اختلال در آن ها بیشتر از دیگران می باشد.

نقش خانواده در موفقیت فرزندان

علاوه بر موارد گفته شده خانواده در موفقیت و شکست فرزندان نقش بسیار مهمی دارد، همه افراد استعدادهای مخصوص به خود را دارند و حرکت در آن مسیر می تواند احتمال رسیدن به موفقیت را در آن ها افزایش دهد و خانواده ها وظیفه دارند تا استعداد های فرزندشان را شناسایی کنند و برای رشد، شکوفایی و موفقیت او تلاش نمایند.

از سوی دیگر خانواده ها به فرزندشان یاد می دهند که اگر با شکست ها رو به رو شدند چطور با آن ها برخورد کنند، با یک بار شکست خوردن ناامید شده و در برابر رسیدن به هدفشان تسلیم شوند یا دوباره از نو شروع کنند و با جدیت به مسیر خود ادامه دهند.

نقش خانواده در اعتیاد

به دلیل ویژگی های فرهنگی خانواده های ایرانی، نقش نهاد خانواده در بروز اعتیاد در فرزندان نسبت به کشور های دیگر بیشتر می باشد برای مثال در خانواده های ایرانی نسبت به کشور های غربی، جدایی فرزندان از والدین دیرتر اتفاق می افتد و حتی بعد از جدایی فرزندان، روابط خود را با والدین بیشتر حفظ می کنند.

برخی از ویژگی های خانواده در به وجود آمدن اعتیاد نقش دارد، برای مثال بر اساس تحقیقاتی که بر روی ۲۰۰ خانواده ایرانی انجام شده است، جدال خانوادگی ۸۵ درصد، بی اعتنایی به فرزندان ۴۱ درصد، مصرف مواد در حضور فرزندان ۳۶ درصد در ایجاد اعتیاد فرزندان نقش داشته اند.

باید به این نکته توجه کنید که نه تنها نقش خانواده در ابتلای فرد به اعتیاد پر رنگ می باشد بلکه در مسیر ترک نیز خانواده بسیار اهمیت دارد و به همین دلیل درمانگران از روش های جدیدی برای ترک اعتیاد استفاده می کنند و جلسات متعددی را برای مشاوره خانواده تشکیل می دهند تا آگاهی های لازم را به آن ها منتقل کنند و با کمک یکدیگر فرد مورد نظر را ترک دهند.

منبع : اهمیت خانواده

بازدید : 128
پنجشنبه 20 خرداد 1400 زمان : 15:00

ترس از خندیدن و شادی کردن(Cherophobia) نوعی فوبیا می باشد که باعث می شود فرد نسبت به شادی و خندیدن ترس داشته باشد و او را نگران کنند. این اصطلاح از کلمه یونانی "chero" آمده است که به معنی "شادی کردن" می باشد. هنگامی که فردی این ترس را تجربه می کند، اغلب از شرکت در فعالیت هایی که بسیاری از آن ها سرگرم کننده یا مهیج می باشد، می ترسد.

متاسفانه این فوبیا معمولا به درستی تشخیص داده نمی شود و به همین علت در بسیاری از مواقع درمان نمی شود، این درحالی است که می توان با مراجعه به مشاور این ترس را به خوبی درمان کرد.

علائم ترس از شادی چیست؟

برخی از متخصصان، بیماری هراسی را نوعی اختلال اضطراب می دانند. اضطراب احساس ترس غیر منطقی می باشد که بر جنبه های مختلف زندگی فرد تاثیر می گذارد. در مورد فوبیا خندیدن، اضطراب زمانی به وجود می آید که فرد به شادی کردن فکر می کند یا در شرایط آن قرار می گیرد.

نکته ای که در اینجا باید دقت داشته باشید این است که فرد مبتلا به این فوبیا لزوما تنها و غمگین نمی باشد، اما از فعالیت هایی که باعث شادی می شوند دوری می کند. از علائم فوبیا شادی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • فکر به مهمانی، کنسرت یا رویداد مشابه دیگر، باعث افزایش اضطراب فرد می شود.
  • رد کردن فرصتهایی که می تواند منجر به تغییرات مثبت زندگی شود، تنها به دلیل ترس از اینکه اتفاق بدی در پی داشته باشد
  • امتناع از شرکت در فعالیت هایی که بیشتر آن ها سرگرم کننده است.

افکار افرادی که درگیر این فوبیا هستند اینگونه می باشد:

  • خوشحال بودن به معنای این است که اتفاق بدی رخ می دهد.
  • خوشبختی من را به یک شخص بد یا بدتر تبدیل می کند.
  • نشان دادن خوشحالی برای من یا برای دوستان و خانواده من مضر است.
  • تلاش برای خوشبخت بودن اتلاف وقت است.
  • شادی بیش از حد عواقب بدی دارد.
  • ترجیح می دهم خیلی شاد نباشم، زیرا شادی معمولا غم را به دنبال دارد.

دلایل ترس از شادی چه می باشد؟

گاهی اوقات فوبیا شادی می تواند از این باور ناشی شود که اگر اتفاق خیلی خوبی برای یک شخص بیفتد یا زندگی او به خوبی پیش رود، قرار است یک اتفاق بد رخ دهد. مانند این که گاهی اوقات افراد خوشبختی خود را آرامش پیش از طوفان می دانند.

در نتیجه، آن ها ممکن است از فعالیت های مربوط به شادی ترس داشته باشند. این شرایط معمولاً در مواردی اتفاق می افتد که فرد یک رویداد آسیب زای جسمی یا عاطفی را در گذشته تجربه کرده باشد.

افراد درونگرا ممکن است فوبیا شادی را تجربه کند. دقت داشته باشید که فرد درونگرا شخصی است که معمولاً ترجیح می دهد فعالیت ها را به تنهایی یا همزمان با یک تا دو نفر انجام دهد. آن ها ممکن است در کارهای گروهی، مکان های پر سر و صدا و مکان های شلوغ احساس ناراحتی کنند.

کمال گرایان نوع شخصیتی دیگری هستند که ممکن است با فوبیا شادی همراه باشد. کسانی که کمال گرا هستند ممکن است تصور کنند که خوشبختی و شادی ویژگی افراد تنبل است. در نتیجه، آن ها ممکن است از فعالیت هایی که باعث ایجاد شادی می شود اجتناب کنند زیرا این فعالیت ها بی ثمر تلقی می شود.

درمان ترس از خندیدن و احساس گناه از شادی کردن

ارزش شادی در بین فرهنگ ها

برای فهمیدن اینکه چرا بعضی از مردم مخالف خوشبختی هستند، می توانیم با ارزش هایی که در فرهنگ های مختلف برای شادی قائل هستند، شروع کنیم.

در جوامع غربی، خوشبختی غالباً به عنوان هدف نهایی زندگی تلقی می شود و همه انسانها برای رسیدن به آن تلاش می کنند، بنابراین شواهد نشان می دهد آمریکای شمالی برای شادی ارزش بالایی قائل است.

اما دیده می شود که در بسیاری از فرهنگ های غیر غربی، از اهمیت شادی کاسته می شود یا حداقل در مقایسه با سایر اهداف اجتماعی دیده نمی شوند. به طور مثال در جوامعی مانند آسیای شرقی و آمریکای مرکزی(جنوبی) ، نیازها و آرزوهای یک گروه بر شادی فرد اولویت دارد.

از این رو می توان گفت که اگر هدف اصلی یک فرهنگ خاص روابط اجتماعی باشد، ممکن است خوشبختی شخصی اهمیت چندانی نداشته باشد. بعلاوه، ممکن است تصور شود که خوشبختی شخصی برای هماهنگی اجتماعی مضر باشد.

تست ترس از خندیدن و شادی کردن

سوالات زیر را از خود بپرسید و پاسخ خود را با نکاتی که در بالا گفته شد مقایسه کنید:

  • ترجیح می دهم خیلی شاد نباشم زیرا معمولاً شادی غم را به دنبال دارد.
  • من معتقدم هرچه نشاط و شادی بیشتری داشته باشم باید انتظار وقایع بد در زندگی ام را بیشتر داشته باشم.
  • بلایا غالباً خوش شانسی را به دنبال دارند.
  • لذت و سرگرمی زیاد باعث اتفاقات بد می شود.
  • شادی بیش از حد عواقب بدی دارد.
  • من می ترسم که بیش از حد خوشحال شوم.
  • اعتماد به احساسات مثبت دشوار می باشد.
  • احساسات خوب هرگز دوام ندارند.
  • احساس می کنم لیاقت خوشبختی ندارم.
  • احساس شادی باعث ناراحتی من می شود.
  • وقتی خوشحال باشید، هرگز نمی توانید مطمئن باشید که چیزی به شما آسیب نمی رساند.
  • من نگرانم که اگر احساس خوبی داشته باشم، ممکن است اتفاق بدی رخ دهد.

افسردگی و ترس از شادی

برخی از مطالعات نشان داده است که بین ترس از شادی و افسردگی رابطه وجود دارد هرچند این نظریه هنوز ثابت نشده است اما می توان گفت که افرادی که افسرده می باشند از حضور در مهمانی های شادی آور خودداری می کنند و ترجیح می دهند تنها باشند.

علاوه بر این برخی تاکید دارند که ترس از شادی باعث تشدید نشانه ها و علائم افسردگی می شود.

درمان فوبیا شادی یا چروفوبیا

درمان ترس از خندیدن و شادی کردن از روش های مختلفی انجام می شود که در زیر به آن ها پرداخته شده است، در انتها مقاله نیز راه هایی برای کنترل اضطراب ناشی از فوبیا ذکر شده است که به کمک آن ها می توانید در خانه اضطراب خود را کنترل کنید.

درمان شناختی رفتاری

درمان شناختی رفتاری(CBT) رایج ترین درمان برای فوبیا می باشد که به فرد کمک می کند تا راحت تر با ترس خود رو برو شود و بتواند اضطراب خود را کنترل کند.

مواجهه درمانی نوعی درمان شناختی رفتاری می باشد که به فرد کمک می کند به مرور در معرض ترس خود قرار بگیرد، مواجهه درمانی باید در حضور متخصص انجام شود تا میزان اضطراب فرد کنترل شود.

هیپنوتراپی

هیپنوتراپی شیوه دیگری است که برای درمان فوبیا استفاده می شود ولی نسبت به درمان شناختی رفتاری کم تر استفاده می شود. این درمان با ایجاد خلسه باعث می شود تا فرد آرامش بیش تری کسب کند و به مرور اضطراب او کاهش پیدا می کند.

توجه داشته باشید که معمولا از دارو درمانی برای درمان فوبیا استفاده نمی شود اما ممکن است متخصص تشخیص دهد که برای درمان اضطراب بیمار لازم است که از دارو درمانی استفاده شود. پیش از دارو درمانی باید به نکات زیر توجه داشته باشید:

  • پیش از مصرف دارو از عوارض جانبی آن آگاه شوید و در مورد آن از روانپزشک سوال بپرسید.
  • دوز دارو را خودتان تغییر ندهید.
  • به هیچ عنوان دارو درمانی را به صورت ناگهانی قطع نکنید و همیشه با دکتر مشورت کنید.
  • دارو درمانی، درمان موقتی می باشد و نباید طولانی مدت مورد استفاده قرار بگیرد.
  • اگر به دلایلی از داروی خود راضی نیستید با دکتر خود مشورت کنید، نگران نباشید داروهای زیادی برای کنترل اضطراب وجود دارد تنها لازم است که دارو مناسب را پیدا کنید.

منبع : درمان ترس از خندیدن و احساس گناه از شادی کردن

بازدید : 210
سه شنبه 11 خرداد 1400 زمان : 20:14

تاثیر ژنتیک بر اعتیاد ، ژنتیک چقدر در گرایش افرد به مواد مخدر تاثیر دارد؟

تاثیر ژنتیک بر روی اعتیاد موضوعی می باشد که تحقیقات بسیاری بر روی آن انجام شده است، آمار نشان می دهد که حدود ۲۰ تا ۷۰ درصد اعتیاد به مواد مخدر تحت تاثیر ژن خانوادگی افراد می باشد و این میزان تاثیر در مواد مخدر متفاوت می باشد.

آگاهی لازم نسبت به ژن های زمینه ساز به اعتیادپ به خانواده ها کمک می کند تا به میزان زیادی از گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر جلوگیری کنند و در برخی از کشورها با استفاده از آزمایش ژنتیک می توانید زمینه ژنتیکی اعتیاد را از همان ابتدای تولد شناسایی کنید.

ژنتیک به این معنی نمی باشد که فرد صددرصد در آینده به اعتیاد دچار می شود بلکه بیانگر این است که این فرد نسبت به سایرین بیشتر در معرض خطر اعتیاد به مواد مخدر می باشد و به سمت اعتیاد به مواد مخدر گرایش دارد و اگر در شرایط محیطی نامناسب قرار بگیرد احتمال معتاد شدن افزایش می یابد، هم چنین علاوه بر این ها والدین تاثیر بسیاری بر ابتلا به اعتیاد در فرزندان دارند.

تاثیر ژنتیک بر اعتیاد

هیچ کس از اعتیاد در امان نمی باشد زیرا مکانیسم اعتیاد در مغز وجود دارد و در صورتی که مغز یک امر لذت بخش را تجربه می کند گذرگاه های عصبی در مغز ایجاد می شود که به همین ترتیب فرد دوست دارد تا آن لذت را دوباره تجربه کند .

بر اساس تحقیقات انجام شده اعتیاد در بسیاری از افراد زمینه ژنتیکی دارد و منظور از ژنتیک تفاوت های زیستی می باشد که باعث می شود افراد در برابر اعتیاد آسیب پذیر تر شوند و صدمه ببینند، اعتیادی که در بزرگسالی به وجود می آید بیشتر به خاطر ژنتیک می باشد زیرا در آن سن تاثیر پذیری از محیط کاهش می یابد.

اهمیت آگاهی از تاثیر ژنتیک بر اعتیاد

اعتیاد یک مشکل پیچیده می باشد که عوامل بسیاری بر روی آن تاثیر می گذارد، یکی از عوامل تاثیر گذار بر روی آن ژنتیک می باشد و همچنین تنها یک ژن مخصوص در بروز اعتیاد موثر نمی باشد بلکه چندین ژن بر روی اعتیاد تاثیر می گذارد.

اگر درک بهتری از این پیچیدگی ها داشته باشید و عوامل موثر در اعتیاد را به خوبی بشناسید علاوه بر این که به درمان کمک می شود باعث پیشبینی و پیشگیری بهتر از اعتیاد نیز می شود البته باید بدانید که ژن ها سرنوشت انسان را نمی سازند و افرادی که ژن اعتیاد دارند تنها مستعد معتاد شدن نمی باشند بلکه شرایط محیطی بر روی اعتیاد فرد تاثیر بسیاری می گذارد و والدین می توانند با تعدیل محیط از معتاد شدن خود و یا فرزندشن جلوگیری کنند.

تاثیر ژنتیک در اعتیاد به انواع مواد مخدر

بر اساس تحقیقات انجام شده ژن ها در اعتیاد به مواد مخدر خاص تاثیرات متفاوتی دارند برای مثال مشخص شده است که ژنتیک بر روی مواد توهم زا کمترین تاثیر را می گذارد و بر روی موادی همچون کوکائین بیشتر تاثیر را دارد.

تاثیر ژنتیک بر اعتیاد در مواد مختلف از بیشترین به کمترین به شرح زیر می باشد.

  • کوکائین
  • تریاک
  • الکل
  • نیکوتین
  • ماریجوانا
  • مواد توهم زا
  • مواد محرک

تاثیر عوامل محیطی و ژنتیک در اعتیاد به مواد مخدر

عواملی مانند فرهنگ، سیاست اجتماعی، مذهب، وضعیت اقتصادی و غیره آسیب پذیری فرد را در برابر اعتیاد مشخص می کند و در صورتی که فرد از نظر ژنتیکی مستعد اعتیاد باشد و در محیطی پر خطر رشد کند در این هنگام احتمال معتاد شدن او به مواد مخدر بیشتر از سایرین خواهد بود.

اگر ژنتیک و عوامل محیطی بر اعتیاد فرد تاثیر گذاشته باشند درمان آن ها سخت تر خواهد بود. از مهم ترین محرک های محیطی می توان به دسترس بودن مواد، مکان و موقعیت های محرک و دوستان و اطرافیان مشوق اعتیاد اشاره نمود و علاوه بر این ها سبک های فرزند پروری والدین در ابتلا به اعتیاد فرزندان تاثیر بسیاری می گذارد.

منبع : تاثیر ژنتیک بر اعتیاد

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 331
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 669
  • بازدید کننده امروز : 0
  • باردید دیروز : 9
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 762
  • بازدید ماه : 1077
  • بازدید سال : 5268
  • بازدید کلی : 1462217
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه